مرسانا مرسانا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

سالهای رنگین من

مرسانا جونم مستقل شده

دختر ناز مامان از روزی که راه میری مستقل تر هم عمل میکنی هر وقت میریم بیرون می خوای خودت تنها بری و هر جا خواستی بدویی و واسه خود باشی فقط هر جا که مانعی باشه مثل پل و چاله انگشت تو دراز میکنی و صدامون میکنی که دست تو بگیریم. در ادمه چند تا عکس از خرید کردنت گذاشتم تو پارکینگ خونه منتظر بابایی یک گشتی هم تو پارکینگ و مقایسه سطل زباله خونه با این سطل تو فروشگاه رفاه و برداشتن چند تا بیسکوییت با دستهای کوچولوت موقع برگشت به خونه نفس مامان عشق مامان وقتی با تو میریم بیرون خسته میشم ولی اینقدر کیف میکنم که یادم میره خستگی هام . دوست دارم و عاشقتم عروسکم ...
28 ارديبهشت 1393

بیست ماهگی مرسانا

 باید دختر داشته باشی تا لطافت دستانش را در هنگام اشک ریختن  حس کنی  باید دختر داشته باشی تا رقابت در دل بردن از پدر را ببینی باید دختر داشته باشی تا صورتی را زیباترین رنگها ببینی باید دختر داشته باشی تا زیبایی لاک قرمز را بفهمی باید دختر داشته باشی تا معنی کفش پاشنه بلند را بفهمی باید دختر داشته باشی تا زیبایی تل سر و گیره مو و دامن کوتاه و تاپ را ببینی باید دختر داشته باشی تا نازکی و دلبری صدایش را هنگام ادا کردن مامان بشنوی باید دختر داشته باشی تا دلگرمی وقت پیری را درک کنی باید دختر داشته باشی تا غمخواری را هنگام بیماری بفهمی باید دختر داشته باشی تا رحمت خداوند را...
20 ارديبهشت 1393
1